چیزی شبیه سکوت.... چیزی شبیه سکوت فریاد حروفی است که در حلقوم جان قلم مانده اند!
نمی گویم سکوت است که فریاد بی قراری روزهای بی کسی است
فریادی به اوج سکوت و سکوتی به عمق دریای تنهایی....
|
دلا یاران سه قسمند گر بدانی زبانیند و نانیند و جانی به نانی نان بده از در برانش مدارا کن به یاران زبانی ولیکن یار جانی را بدست آر
براهش جان بده تا میتوانی
خوش به حال اونایی که از سر چشمه سیراب می شن و مثل چشمه می جوشنددعا کنین هیچ وخ گدا نباشید خودتون تولید
کنین و بگسترانید تا دیگران از سر سفره شما بهره بگیرندتقلید کور کورانه و چشم به دست دیگران داشتن عین بیچاره گی
و عین بدختییه پس بیاید با تمام جدیت و کوشش ، پرواز کردن را بیاموزیم و برای همیشه بمانیم
روزگاریست همه عرض بدن می خواهند همه از دوست فقط چشم و دهن می خواهند دیو هستند ولی مثل پری می پوشند گرگ هایی که لباس پدری می پوشند آنچه دیدند به مقیاس نظر می سنجند عشق ها را همه با دور کمر می سنجند خوب طبیعیست که یکروزه به پایان برسد
عشق هایی که سر پیچ خیابان برسد [ یکشنبه 91/11/29 ] [ 8:34 صبح ] [ ع. الف . ضاد ]
[ نظر ]
|
........................ |
........................